کد مطلب:320156 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:794

ادیان الهی نمی توانند در اصول با یکدیگر تناقض داشته باشند
نمی توان تصور كرد كه پیامبری از جانب خداوند بیاید و "آموزه های اساسی" پیامبری دیگر كه او نیز مبعوث خداوند حكیم است را تكذیب نماید و متناقض آن سخن بگوید. [1] .

لفظ "مصدق" یا همان " تصدیق كننده" كه در مقدمه دوم آورده شد، به خوبی ثابت كننده این معناست.

با توجه به این سه مقدمه [2] به بررسی گوشه ای از تعالیم جناب عبدالبهاء می پردازیم.

از جناب ایشان در مجموعه مكاتیب چنین نقل شده است كه گفته اند:

هُواللّه

خداوند عالمیان عالم انسانی را جنّت عدن خلق فرموده اگر صلح و سلام و محبّت و وفا چنانكه باید و شاید یابد جنّت اندر جنّت گردد و جمیع نعمای الهی فراوان و سرور و طرب بی پایان شود و فضائل عالم انسانی آشكار و عیان و پرتو شمس حقیقت از هر سو نمایان گردد ملاحظه كنید كه حضرت آدم و سائرین در جنّت بودند به مجرّد آنكه در جنّت عدن در میان حضرت آدم و شیطان نزاعی حاصل گشت جمیع از جنّت خارج شدند تا آنكه نوع انسان عبرت گیرد و آگاه شود كه نزاع و جدال سبب حرمان است حتّی با شیطان لهذا در این عصر نورانی به موجب تعالیم الهی حتّی با شیطان نزاع و جدال جائز نه [3] .

ایشان در این آموزه، اولاً در بیان لزوم وجود صلح، سلام و محبت را در میان عالم انسانی به ماجرای هبوط حضرت آدم(ع) اشاره می كنند و آن را مایه ی عبرت خوانده، درس آن ماجرا را این می دانند كه نزاع و جدال سبب حرمان است، حتی با شیطان.

سپس در بخش دوم فرمایش خویش این نكته را مطرح می سازند كه در این عصر نورانی حتی با شیطان نبایستی نزاع و جدل نمود. [4] .

در این مقاله تلاش می كنیم میزان سازگاری این دو بخش را به تفكیك، با آموزه های اسلام از رهگذر آنچه در مقدمه آمد، بسنجیم.


[1] تذكر به اين نكته لازم است كه اين سخن را نبايستي با نسخ شريعت متاخر و آيين عبادت پيشين خلط كرد. در هنگام وضع شيوه عبادت در آيين جديد، اصول اعتقادي ديانت پيشين، وقايع تاريخي، آموزه هاي فطري و مسائل ثابتي از اين دست، تغييري نمي يابند و تنها شيوه عبادت خدا تغييير مي يابد.

[2] اين سه مقدمه، مورد تصديق بهاييان نيز مي باشد، شوقي افندي در صفحه ي 32 كتاب دور بهايي مي نويسد:" تعاليم اين ظهور به قدر رأس شعره اي از حقايق مودوعه درشرايع قبل انحراف نداشته و عظمت اين ظهور به قدر خردلي از نفوذ و روح ايماني كه آن اديان به وجود آورده اند نمي كاهد. آئين بهائي... منظور حقيقي و مقصد اصليش آن است كه اساس اين اديان را اتّساع بخشيده مبادي آنان را احيا كرده مقاصد و اهداف آنان را به يكديگر مرتبط ساخته حيات آنان را نشئه اي بديع بخشيده وحدت آنان را ثابت و محقّق داشته پاكي و صفاي اوّليّه ي آنانرا تجديد كرده وظائف آنان را به يكديگر مرتبط ساخته و آنان را در تحقّق اعظم نواياي خود كمك و مساعدت نمايد." همچنين دكتر اسلمنت در كتاب بهاء الله و عصر جديد ص 91 از عبدالبهاء نقل مي كند:

"اگر ما درباره ي اديان تحقيق كنيم تا مبادي مكنونه در اصول اساسي آنها را كشف نمائيم ملتفت خواهيم شد كه همه توافق دارند زيرا حقايق اصليّه ي آنها يكي است و متعدّد نيست." يا در صفحه 139 مي نويسد: "حضرت بهاء الله...از پيروان هر يك از اديان دعوت مي فرمايند نه تنها الهام الهي را نسبت به پيغمبر خود انكار نكنند بلكه آن را در مورد همه ي پيغمبران تصديق نمايند و اذعان كنند كه تعاليم همه ي آنها از جهت اصول با هم موافق بوده...".

[3] افندي، عباس: مكاتيب عبدالبهاء جلد 4، ص 150.

[4] كليت اين آموزه در ديانت بهايي، يكي از دوازده تعليم اساسي به شمار مي رود كه از آن تحت نام "وحدت عالم انساني" ياد مي شود پژوهش بيشتر درمورد ابعاد اين تعليم مجالي ديگر مي طلبد.